چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خونه عمه زهرا
اینا یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش
آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته
یابو، پیاده میشم همچین میزنمت که به خر بگی زن دایی, بابایمان هم گفت;
فامیلهای ما هم خیلی حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی منوچهر
پسر خاله مان که رفت قاطی مرغ ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که
ما با آنها خیلی بازی کردیم ولی بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را
برید! ما اولش خیلی ترسیدیم ولی بابایمان گفت چند تا عروسی برویم عادت
میکنیم، البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان
را ببرد، حتما دردشان نیامد.ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در
کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقا که هی میگفتند الله اکبر
سر یک آقا رو که نمیگفت الله اکبر بریدند و اون آقاهه خیلی دردش اومد. و
ما تصمیم گرفتیم که همیشه بگیم الله اکبر که یک وقت کسی سر ما را نبرد.
ما نتیجه میگیریم که خیلی خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم تا
بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها
را در تلوزیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم و عکسهای آنها را به دیوار
بچسبانیم و به آنها مهرورزی کنیم و نمیدانیم اگر در ایران به دنیا نیامد
بودیم چه غلطی باید میکردیم. د بگو دیگه
..
..
..
بقیه تو ادامه
غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا
کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش.
فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه:
آره. تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما.
..
..
..
غضنفر می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده. میگن چی
شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.
..
..
..
..
..
..
بقیه تو ادامه مطلب
تا حالا دقت كرده بودين تام و جري تمام مدت لخت بودن
اما وقتي ميرفتن لب ساحل شورت پاشون مي كردن !؟
..
..
..
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐسی ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ
ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑﺪﻥ! ﻗﺮﺍﺭﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ
ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﻦ ﻭ فرار کنن !
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺷﻮﻥ
ﺩﺭﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯﻣﯿﮑﻦ ﻭ با سرعت
ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ..
ﻣﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ
ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ تند تند زدن ﻧﻔﺴﺸﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ
ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ زد رو شونه ﺑﻐﻠﯿﺶ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻓﮑﺮﺷﻮ بکن ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ داره !
بهش گفت بابا راننده منم، فقط بگین چی شده !؟
..
..
..
بقیه تو ادامه مطلب